جدول جو
جدول جو

معنی تعمق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تعمق کردن
ژرف اندیشی کردن، غور کردن، ژرف نگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تامل کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعدی کردن
تصویر تعدی کردن
تجاوز کردن، دست اندازی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ)
پیوستگی. توجه کردن. روی آوردن:
ز هست و نیست، خداوند هست و نیست، بری است
بدین دو، خلق تعلق کند، نه خالق بار.
ناصرخسرو.
من به اعتماد تو تعلق به گواهی درخت کردم. (کلیله و دمنه). رجوع به تعلق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تامل کردن
تصویر تامل کردن
نگریدن نیک نگریستن اندیشیدن، درنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقل کردن
تصویر تعقل کردن
اندیشیدن اندیشه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
آویزان کردن آویختن، مربوط ساختن و ابسته کردن، کارمندی را از شغلش بر کنار کردن موقتا تا باتهام و رسیدگی بعمل آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجمع کردن
تصویر تجمع کردن
انجمن کردن گرد هم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنطق کردن
تصویر تنطق کردن
نطق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلمذ کردن
تصویر تلمذ کردن
شاگردی کردن درس خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویق کردن
تصویر تعویق کردن
به واپس انداختن دیر کردن تاخیر و درنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعفن کردن
تصویر تعفن کردن
گندیده شدن و بوی گند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمیرکردن
تصویر تعمیرکردن
آباد کردن عمارت کردن، مرمت کردن خرابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعرض کردن
تصویر تعرض کردن
مخالفت و ممانعت نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدق کردن
تصویر تصدق کردن
تصدق دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاقب کردن
تصویر تعاقب کردن
دنبال کردن کسی را یا چیزی را از پی رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
شگفتیدن شگفتن چو افراسیابش به هامون بدید - شگفتید از آن کودک نو رسید (شاهنامه) حیرت کردن شگفت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدی کردن
تصویر تعدی کردن
چخیدن ستم کردن تجاوز کردن دست اندازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
استفاده از ترمز برای کند کردن حرکت (اتومبیل و ماشین دیگر) یا متوقف ساختن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
صبر کردن، بردباری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمیق کردن
تصویر تحمیق کردن
نابخرد شمردن نسبت حماقت بکسی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعهد کردن
تصویر تعهد کردن
((~. کَ دَ))
به عهده گرفتن، نگاهداری، تیمار داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تأمل کردن
تصویر تأمل کردن
((~. کَ دَ))
درنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
تاب آوردن، برتافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
Weather, Bear, Endure, Incur, Tolerate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعهد کردن
تصویر تعهد کردن
Pledge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعلیق کردن
تصویر تعلیق کردن
Suspend
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعجب کردن
تصویر تعجب کردن
Wonder, Amaze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
Brake
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
терпеть , вытерпеть , понести , выносить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعهد کردن
تصویر تعهد کردن
обещать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعجب کردن
تصویر تعجب کردن
изумлять , удивляться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
тормозить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعلیق کردن
تصویر تعلیق کردن
приостанавливать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
ertragen, sich zuschulden kommen lassen, tolerieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعجب کردن
تصویر تعجب کردن
erstaunen, sich wundern
دیکشنری فارسی به آلمانی